یلدا و طولانی ترین خواب کیانا
امشب اولین طولانی ترین شب عمر بابرکت و نازنین توست. اولین یلدای کیانا. برات دعا می کنم و از خدا می خوام همه شب های زنگیت پر از آرامش باشه . (مثل دیشب!) به دلیل داشتن دو مادر بزرگ و پدربزرگ هر سال باید دو شب یلدا برگزار کنیم که به ناچار یکیش قبل یا بعد از شب یلدای اصلی می شه. امسال هم مجبور شدیم دیشب یه شب یلدا بگیریم (خونه مامانی و آقاجون) امشب هم شب یلدای اصلی می ریم خونه مامان مریم و باباجون. وای که چه خوشی بگذره. دیروز از ظهر که برای اولین بار با هم رفتیم حمام (البته با حضور و کمک مامانی) برعکس همیشه خیلی گریه کردی!! تا شب بی قرار بودی و ناراحت. نمی دونم به خاطر شلوغی بود (از دست پسرخاله هات که خونه رو روی سرشون می ذار...
نویسنده :
مامان کیانا
12:13